دکتر حسین میر محمد صادقی

دکتر حسین میر محمد صادقی – متولد ۱۳۳۵ – اخذ مدرک معادل دکتری در حقوق جزا از دانشگاه لندن – اخذ مدرک دکتری در حقوق قراردادها از دانشگاه لیورپول و . . .

کانون وکلای دادگستری لرستان
27مرداد 1392

دکتر حسین میر محمد صادقی – متولد ۱۳۳۵ – اخذ مدرک معادل دکتری در حقوق جزا از دانشگاه لندن – اخذ مدرک دکتری در حقوق قراردادها از دانشگاه لیورپول و . . .

دکتر حسین میر محمد صادقی



دوران کودکی:

در تاریخ ۱۷ / ۱۱ / ۱۳۳۵ در یکی از محله های خیابان نظام آباد تهران متولد شدم. سال های اول دبستان مصادف با وقایع پانزدهم خرداد سال ۴۲ و به دنبال آن، فعالیت گروه های اسلامی ضد رژیم بود. من به پیروی از پدر، که بعضاً مرا نیز به جلسات عمومی سخنران های مذهبی می برد، با ماهیت رژیم پهلوی آشنا شدم. به دنبال دستگیری برخی از فعالان سیاسی، پدر به ناچار به کویت هجرت کرد و ماه هایی را در آن دیار رحل اقامت افکند. ناراحتی من، از دوری پدر در آن دورانِ به ظاهر کوتاه آن چنان بود که هم اینک نیز تلخی آن را در وجود خود احساس می کنم. همین دلتنگی، من و مادرم را به سفر عتبات کشانید تا در آن جا دیدار با پدر تازه و از دلتنگی من که کودکی خردسال بودم، کاسته گردد.

دوران مدرسه:

دوران دبیرستان را در دبیرستان علوی تهران سپری کردم. در آن جا بود که با دو شخصیت محبوب دوران زندگی ام، یعنی مرحومان خلد آشیان استاد رضا روزبه و جناب علامه کرباسچیان (رحمت ا… علیهما) آشنا شدم، که این هر دو بزرگوار نقش قابل توجهی در ساختار شخصیتی من داشته اند و به هر دوی آنان سخت مدیونم. از دوران تحصیل در دبیرستان علوی دوستان خوبی هم برای من به یادگار مانده اند که به آنان سخت علاقمندم و هنوز گردهم آیی های ارزشمندی با یکدیگر داریم. سرانجام در خردادماه ۱۳۵۴ موفق به اخذ دیپلم ریاضی گشتم و پس از شرکت در آزمون ورودی دانشگاه ها و قبولی در چند رشته، تحصیل در دانشکدة حقوق دانشگاه ملی ایران (شهید بهشتی فعلی) را انتخاب کردم.

دوران دانشجویی در ایران:

دوران نسبتاً کوتاه تحصیل در دورة کارشناسی حقوق از مهرماه ۱۳۵۴ آغاز شد. این دوران البته با شور و بی خیالی جوانی و دوستی­های بی غل و غش دانشجویی همراه بود؛ ولی جذابیت خاصی که قابل توجه باشد برای من به همراه نداشت. تنها نکتة قابل ذکرِ این دوران، شرکت در جلسات چهارشنبه عصر ها در منزل شهید ارجمند انقلاب، مرحوم دکتر محمد بهشتی بود. من به همراه جمعی دیگر در این جلسات پربار شرکت می­کردم و طی این مدت از مراتب علمی و سجایای اخلاقی آن بزرگوار بهرة فراوان بردم(خدایش رحمت کند و با موالیانش محشور فرماید). ماه های آخر تحصیل همزمان با گسترش تظاهرات و اعتراضات مردم شهرهای مختلف علیه رژیم بود. کم کم این تظاهرات به صحن دانشگاه نیز کشانیده شد و تظاهرات متعدد دانشجویی را سبب گشت. لیکن من قبل از این که این اعتصابات و تظاهرات و در پی آن پیروزی انقلاب و آغاز انقلاب فرهنگی منجر به تعطیلی موقت دانشگاه­ها گردد، پس از دوسال و نُه ماه تحصیل در خردادماه ۱۳۵۷ با احراز رتبة اول از دانشکدة حقوق فارغ­التحصیل شدم.

پس از آن با شرکت در آزمون ورودی دورة کارشناسی ارشد حقوق در دانشگاه های تهران و ملی (شهید بهشتی فعلی) و نیز آزمون اعزام دانشجو به خارج در هر سه آزمون پذیرفته شدم. پس از بررسی ها و مشورت های بسیار و در حالی که از صمیم قلب مایل به ماندن در ایران و مشاهدة یکی از بزرگترین رخدادهای قرن، یعنی انقلاب اسلامی، از نزدیک بودم، بالاخره به دلایل گوناگون، بنا را بر ادامة تحصیل در خارج گذاشتم. برای این کار، از دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا در رشتة علوم سیاسی و نیز از دانشگاه لندن در رشتة حقوق پذیرش داشتم. بالاخره با توجه به مطلوبتر بودن رشتة دانشگاه لندن از نظر من و آشنایی ای که به دلیل گذراندن یک دورة کوتاه مدت در دانشگاه کمبریج انگلستان در دوران دانشجویی با این کشور داشته و دوستانی که در آنجا سراغ داشتم، تصمیم به عزیمت به انگلستان و تحصیل در دانشگاه لندن گرفتم و در اوایل مهرماه ۱۳۵۷ به این کشور مهاجرت کردم.

ادامة تحصیل در خارج از کشور:

 مدارک تحصیلی که پس از قریب ده سال اقامت در انگلستان موفق به اخذ آنها شده ام به قرار ذیــــــل می باشند:

۱٫ گواهی نامة عالی در حقوق تطبیقی و اسلامی دانشگاه لندن؛

۲٫ کارشناسی ارشد حقوق دانشگاه لندن ؛

۳٫ معادل دکتری در حقوق جزا دانشگاه لندن؛

۳٫ دکتری در حقوق قراردادها دانشگاه لیورپول.

در دوران اقامت در انگلستان مدتی با بخش حقوق و مطبوعاتی سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن همکاری داشته و به مدت پنج سال در فاصلة سال های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵ به عنوان سرپرست دفتر خدمات حقوقی بین المللی جمهوری اسلامی ایران در لندن فعالیت می کردم.

دوران تحصیل در انگلستان از جهات مختلف برایم جالب و بیادماندنی بوده است. یکی از جهت این که ماه های اولیه سفر، مصادف با اوج گرفتن شعله های انقلاب در ایران و عزیمت امام خمینی «رحمت ا… علیه» از نجف به پاریس بود. شور و شعف ایجاد شده در ایرانیان و به خصوص دانشجویان ایرانی ساکن شهرهای مختلف انگلستان در این دوران، اتحاد و یکپارچگی بین آنها، برگزاری جلسات پرشور دانشجویی توسط انجمن های اسلامی دانشجویان، گردآمدن دوستان دانشجو در کنار رادیوهایی که همیشه روی موج ایران قرار داشتند برای پی گیری آخرین تحولات ایران، عزیمت دانشجویان ایرانی به پاریس برای ملاقات با امام و بسیاری نکات دیگر جزء خاطرات فراموش نشدنی و بیادماندنی من از ایام تحصیلات دانشجویی در خارج کشور است.

یادگار دیگری که برای من از دوران پرشور تحصیل در خارج باقی مانده دوستان دانشجوی خوبی است که در آن دورانِ غربت و دوری از وطن و خانواده یافته ام. ما در آنجا تنها مونسان یکدیگر بودیم و همدلی و همبستگی مان مثال زدنی بود. دانشجویان ایرانی مسلمان در آنجا با خلوص تمام و بدون کمترین چشم داشتی کار و تلاشی صادقانه در جهت انجام فعالیت های تبلیغاتی خود داشتند و اینک که به کشور بازگشته اند نیز ارتباط صمیمی آن دوران را با اکثر آنها حفظ کرده ام. تلخی دوری از میهن در این دوران به ویژه در بخشی از جنگ تحمیلی نیز البته از یاد نرفتنی است که همة بچه ها و دانشجویان دور از وطن سعی می کردند آن را با تلاش در جهت رساندن پیام رزمندگان به غربیان تا حدی جبران نمایند. از دیگر خاطرات تلخ آن دوران، اشغال سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن در سال ۱۳۵۹ توسط تروریست­ها و شهادت دو تن از دوستان نزدیکم در آن ماجرا، مرحومان شهید علی اکبر صمدزاده و شهید عباس لواسانی بوده است که در سوگ آنان گریستم و در مجالس یادبودشان سخن گفتم. من از دوران زندگی در خارج درس های زیادی آموخته ام. به محاسن و معایب غربیان و جوامع غربی به اندازة درک خود آشنا شده ام. در میان غربیان اشخاصی را یافته ام که صفا، یکرنگی، صداقت، صراحت و به خصوص آرامش خاطر آن ها برایم عبرت آموز بوده است و در مقابل به کسانی نیز در میان آن جماعت برخورد کرده­ام که جز بندگی مادیات و بی هویتی مطلق، بهره و شایستگی دیگری نداشته اند.

بازگشت به کشور و فعالیت های اجرایی در مردادماه ۱۳۶۶:

پس از قریب ده سال اقامت در خارج از کشور و در اوج جنگ تحمیلی و بمباران تهران و شهرهای دیگر توسط هواپیماها و موشک های دشمن، به ایران بازگشتم و با این بازگشت خیلی ها در صحت دماغی من تردید کردند! مهرماه همان سال به تدریس در دانشکدة حقوق دانشگاه شهید بهشتی پرداختم و هم اینک نیز عضو رسمی هیأت علمی آن دانشکده – در گروه جزا و جرم شناسی – در حال حاضر با رتبة استادی می باشم. به علاوه در اسفندماه ۱۳۷۳ از سوی ریاست قوة قضائیه وقت به عنوان رئیس دانشکدة علوم قضایی و خدمات اداری منصوب و مشغول به کار گشتم و ظرف مدت ده سال مسئولیت در این دانشکده، سطح آموزشی، پژوهشی و اداری دانشکده ارتقاء قابل توجهی یافت که همین امر منجر به کسب عنوان مدیر نمونة ملی توسط من در هفتمین جشنوارة شهید رجایی گشت. حدود دو سال نیز سمت معاونت آموزش و تحقیقات و سخنگوی قوة قضائیه را بر عهده داشته ام که طی این مدت تلاش کردم تا امور آموزشی و تحقیقاتی قوة قضائیه سامان بیشتری یابد و وجهة دستگاه قضایی نزد افکار عمومی به حدی که لازمة چنین دستگاه مهمی است، نزدیک شود.

تدریس در دانشگاه ها در طی دوران تدریس:

علاوه بر دانشگاه شهید بهشتی در دانشگاه های تهران، تربیت مدرس، امام صادق (ع)، شیراز، مفید قم و دانشکدة علوم قضایی تهران به تدریس دروس مختلف حقوق جزا و متون حقوقی در دورة کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری و در مراکزی مانند مرکز آموزش اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران به تدریس اصول حقوقی قراردادها برای مدیران دولتی و خصوصی پرداخته ام. به علاوه در همایش ها و سمینارهای مختلف داخلی و بین المللی مقالات گوناگونی را ارائه نموده ام که در مجموعة مقالات آن همایش ها به چاپ رسیده است.